بهار آمد ولی گل را چه سود است/ابوالقاسم کریمی

بهار آمد ولی گل را چه سود است
سراپای تن باران کبود است
هوا در شهر آدم های خود خواه
سوار ابر بی افسار دود است
_
ابوالقاسم کریمی
دیدگاه ها (۰)

اشعار ابوالقاسم کریمی

اشعار ابوالقاسم کریمی

زمین خشکید و گل بی ادعا رفت/ابوالقاسم کریمی

اشعار ابوالقاسم کریمی

{شهیدانه..}

بازگشت فرمانده

معشوقه دشمنP²⁰توی اتاقش نشسته بود و با گوشیش ور می‌رفت.روی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط